طوایف آریایی بعد از سرازیرشدن به فلات ایران، در این دشتهای خشک و بی آب و علف و در دامنههای کوههای عریان، دچار زمستانهای سخت و تابستانهای گرم شدند و ناچار شدند با رنج و زحمت و کارکرد دست و با عشق و علاقه و همت، امکنهای برای خود تهیهکنند. به ناچار برخی از اینها با نام دست(علامت زحمت و کوشش = دستگرد) و برخی با نام مهر(عشق و علاقه) نامگذاری شد(مهریار، 1382: 386).
«با واژهی مهر به صورت مهرآباد، بیش از صد محل در اطراف ایران نامبردار است که دو تعبیر دارد: 1- مهر و عشق و محبت موجب آبادی ده شدهاست. 2- مهر نام فرشتهی موکل بر فروغ و خورشید و نور که در بهدینی ارج زیاد دارد؛ یعنی نامگذار میخواهد بگوید اینجا را ایزد یا فرشتهی مهر، آباد کردهاست. تعدد نامهای مهر و مهرآباد و ترکیبات آن در اطراف مملکت، نشان قدمت و عشق مردم به آب و آبادی است.
بعضی از مهرآبادها در اصفهان: دیهای در بخش مرکزی اردستان، دیهای در کوهپایه، در خوانسار، در سمیرم، دو ده در نایین، در آران و بیدگل و نیز نام یکی از دهستانهای مشگنان بر شمال پایانی رودخانهی زایندهرود»(همان، 771و770، 747).
«در شهرهای دیگر چون اراک، تفت، زنجان، شیروان، مراغه و... نیز این نام به چشم میخورد. چنانکه مهرگرد یعنی این محل را مهر و عشق ساخته است(همان، 386).
مهر به صورت مخفف مار و میر هم در نام شهرها به کار رفته و در نام بسیاری از ناموران عصر ساسانی هم آمده است مثل ماران، مهرگان، آذر بد ماراسپنت»(همان، 727).
مهرآباد اصفهان، اینک محله ای است بزرگ و زیبا واقع در شمال خیابان مشتاق دوم. در فهرست آماری سال 1375 این نام نیامده است چون که شهر، روستا را بلعیده است.
مهرآباد قریهای کوچک در شرق اصفهان بود و از اَلَج چلباس آب میگرفت(الج، محلی است که نهر کوچک یعنی جوی از نهر بزرگتر یعنی مادی آب میگیرد). نام چلباس دو مرتبه در طومار شیخ بهایی آمدهاست و در هر دو مورد، منظور آن همین مهرآباد است که در عرف عامه، آن را چلباس میخواندند و آن جویی بود که به صحرای مهرآباد، آب میرساند و الج آن، در خیابان فعلی مشتاق اول، به مادی نیاصرم میرسید و آب کمی از آن برمیداشت و تا به مهرآباد میرسید، دیگر چندان آب مهمی نبود. مهرآباد با این آب، وسعت چندانی نداشت و قلعهی آن ویران شدهبود و یکی از تاجران اصفهان، آن محل را ارزان خریدهبود و بعدها به قطعات تقسیمکرد و در جریان توسعهی اصفهان، به قیمت گران به مردم فروخت و بدینسان شهر پیش آمد و دیه عقب رفت تا نابودشد.
این محل گاهی مهرات هم خواندهمیشد که در طومار شیخ بهایی هم آمده و نزد مردم رایج بوده و در اسناد اجارهنامهها و معاملات، بسیار به کار رفتهاست. صحیح آن مهراِرت است و اینکه که آن را با الف ممدود میخوانند، از باب تخفیف است. در برخی اسناد اجارهنامه و انتقالات عادی نیز، آن را مهرآرت نوشته بودند. واژهی مهرات در اصل از دو جزء مهر+ ارت ترکیبشده و بعدها تخفیف یافته به صورت مهرات درآمده است.
ارت در نامهایی چون دنارت، پینارت، گورت و بندارت هم آمدهاست. ارت در پارسی به صورت ارد هم آمده و در اوستایی مقابل اشه است به معنی مقدس و خوب و پسندیده و این معنا در تسمیهی نامها بسیار موردعلاقه بودهاست»(همان، 773 - 771).
مهرآباد در عهد قاجار طبق صورت مکتوب ادارهی میاه(آب)، از مادی فرشادی 5 سهم آب دریافت میکردهاست. مادی نیاصرم نیز نزدیک محلهی مهرآباد لت و مقسم پیدا میکرد(همان، 814). مادی فرشادی نیز به زمینهای مهرآباد میرسید(همان، 543).
منبع: رصدخانه فرهنگي اجتماعي اصفهان. (1395). شناسنامه فرهنگي اجتماعي محلات شهر اصفهان، فاز اول. اصفهان: انتشارات سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان.